- سلام خیلی فکر کردم و تلاش کردم به دخترتون فکر نکنم اما نشد حتی فکر کردن بهم ارومم میکنه
-من خودم را برای شما معرفی میکنم احسان هستم 21 ساله رشته ی کامپیوتر خوندم مدرکم هم فوق دیپلم هست بدلیل های نشد که ادامه بدم در اینده ادامه میدم
-در حال حاضر میخام خدمت برم کار و تخصصم در زمینه کامپیوتر هست تعمیر خرید و فروش است همه کاری انجام میدم از کارگری تا مهندس بودن برام فرقی نداره
-خانوادم پدرم فوق لیسانس داره و مدیر هست مادرم خانه دار دوتا ابجی و یه داداش دارم تو شهر خودمون خونه دارم ماشین ندارم اهل مصرف مواد مخدر و مشروبات نیستم
-در صورت تمایل ادرس میدم بیاید تحقیق کنید تو استان ما اکثرا ما رو میشناسن اهل نماز ، روزه ،خمس و زکات هستیم
- اما همه این ها به کنار مهم این هست که شما بخواهید من میدونم شما دخترتون رو دوست دارید پس نمیذارید بره شهر غریبه پس باید من پیش شما خونه داشته باشم که من هم اینا رو عملی میکنم و میام تو شهر شما
-از حرم امام رضا بهتون پیام دادم من باید از همون اول با شما حرف میزدم نزدم الان دارم میگم خواهش میکنم اجازه بدید بیشتر باهم اشنا بشیم
- ببخشید مزاحمتون شدم امیدوارم بتونم اعتماد شما رو بدست بیارم
- من به اشتباهم پی بردم حالا هم میخام این رابطه رو واقعی کنم پس بگید چیکار کنم
- به نظر شما دوست داشتن کسی که فکر کردن بهش ارومت میکنه اشتباهه
نظرات شما عزیزان: